دل نوشته !
دل غریب من از گردش زمانه گرفت به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت
شبانه بغض گلوگیر من کنار بقیع شکست و دیده ز دل اشک دانه دانه گرفت
کبوتر دل من در حرم خاک بقیع به پشت پنجره هارفت و اشیانه گرفت
مصیبتی است علی را که پیش چشمانش عدو عزیز دلش را به تازیانه گرفت
چه گفت فاطمه که این گونه با تاثر و غم علی مراسم تدفین او شبانه گرفت
فراق فاطمه را بو تراب باور کرد شبی که چوبه تابوت او شبانه گرفت
موضوع مطلب : آخرین مطالب پیوندها صفحات وبلاگ لوگو آمار وبلاگ بازدید امروز: 24
بازدید دیروز: 4
کل بازدیدها: 29858
|
|